Feature ویژگی های محصول چیست؟

ویژگی های محصول نواحی گوناگونی از قابلیت های جدید و پیشرفته است. که به مشتریان شما ارزش می بخشد. می توانید این موارد را به عنوان هدیه ای کوچک تصور کنید که به قصد اصلی از محصول اضافه می شوند تا استفاده از آن را ساده تر، دلنشین تر یا با دامنه وسیع تر کنند. به طور کلی، ویژگی ها می توانند به قابلیت ها، مولفه ها، طراحی رابط کاربر (UI) و ارتقا عملکرد مربوط شوند.

مدیران محصولات، نقشه راه محصول یا آنچه در نهایت ساخته خواهد شد را دارند. ارزیابی، تعریف و اولویت بندی ویژگی ها قسمت عمده ای از نقش است. ویژگی ها ممکن است شامل جزئیات دیگری مانند زمان، وضعیت و عامل ویژگیها باشند اما به طور کلی شما باید نسبت به عناصر زیر در هر یک از این ویژگیهای خاص شناخت داشته باشید:

توضیحات: وظیفه یا عملیاتی که کاربرنیاز به انجام آن دارد و روشی که آن ویژگی برای حل آن  در خدمت آنهاست.

چالش کاربر: نقطه درد یا چالش تجربه شده توسط کاربر که ویژگی برای حل آن ارائه می شود.

مزیت: سود یا ارزشی که به کاربر ارائه می شود.

هدف: اهداف گسترده تر محصول یا اهداف قابل اندازه گیری که ویژگی با آن مرتبط است.

ابتکار: تقلا یا مضمون کاری در سطحی بالاتر که میخواهیم ویژگی با آن هم تراز شود.

داشتن روشی ثابت و قابل تکرار برای تعریف و توصیف ویژگی ها بسیار مهم است تا بتوانید هرکدام را به یک هدف اصلی تجاری وصل کنید. در غیر این صورت ، شما می با مجموعه ای از قابلیت ها یا قابلیت های هیجان انگیز روبرو هستید که ارزش ویژه ای ارائه نمی دهند.

ویژگی های محصول خود را ایجاد کنید.

تفاوت یک ویژگی با یک منفعت چیست؟

ویژگی محصول یک ویژگی خاص است که دارای یک منفعت یا مجموعه منافعی مربوط به کاربر است. منفعت ارزشی است که کاربران با استفاده از این قابلیت بدست می آورند. مدیران ماهردر زمینه مدیریت محصول می توانند این منافع را بیان کنند و این که چرا این ویژگی در نهایت برای مشتری مهم است.

جدول زیر نمونه ای از محصولات و خدمات را با ویژگی های نمونه و مزایای مربوطه نشان می دهد:

بیان منفعت به شما امکان می دهد ارزیابی کنید که چگونه هر ویژگی، از زمینه های اصلی سرمایه گذاری یا ابتکارات ، همانطور که در استراتژی محصول شما تعریف شده است پشتیبانی می کند. همسویی بیشتر ویژگی ها با نیازهای مشتری و اهداف تجاری به شما کمک می کند، در آنچه می سازید “چرا” را به “چه” متصل کنید.

ویژگی ها با داستان ها ، نیازها و حماسه های کاربران چه تفاوتی دارند؟

در کنار ویژگی ها ، تیم های تولیدی از داستان ها ، نیازها و حماسه های کاربران برای توصیف آنچه شما می سازید استفاده می کنند. جدول زیر جزئیات رایج ترین این اصطلاحات را بیان می کند. بسته به روش توسعه ای که تیم شما از آن استفاده می کند، ممکن است این اصطلاحات معنای کمی متفاوتی داشته باشند.

حماسی

گروهی از ویژگی های مرتبط یا داستان های کاربر که اهداف مشترکی را دنبال می کنند، در سطحی بزرگتر حماسه ها، تمایل به انتشار چندگانه دارند.

ویژگی

برشی از عملکردها که ظاهر، اجزا، و یا قابلیت های محصول را در بر دارد.

داستان کاربر

یک ویژگی محصول که از دید کاربر نهایی توصیف شده است. در قالب داستان کاربر ارتباط ویژگی ها با منفعت ها مفید است. من به عنوان [نوع کاربر] ، می خواهم [اقدام کنم] تا [منفعت ببرم].

الزام

قابلیتهای تعریف شده ای که برای ارائه یک ویژگی باید تکمیل شوند. یک ویژگی واحد ممکن است نیاز به چندین الزام داشته باشد.

ویژگی ها ، داستان های کاربر ، نیازها و حماسه ها چگونه با هم کار می کنند؟

 بیایید به یک مثال از یک برنامه ساختگی دوچرخه سواری نگاه کنیم. در تصویر زیر ، حماسه ما مربوط به “گزارش سوار” است – این گروهی از قابلیت ها است که توانایی گزارشگر از عملکرد خود را افزایش می دهد. این یک دامنه گسترده از کار است که باید به چندین ویژگی یا داستان کاربر تقسیم شود ، مانند “ردیابی مسافت پیموده شده دوچرخه” که در اینجا نشان داده شده است. این ویژگی واحد شامل چندین مورد از جمله طراحی گزارش مسافت پیموده شده و یکپارچه سازی با موتور تحلیلی موجود است.

الزامات ، ویژگی ها ، داستان های کاربر و حماسه ها با هم ترکیب می شوند. اما شما می توانید بهترین ساختار را بر اساس محصول یا خدمات خود انتخاب کنید. تیم شما ممکن است براساس چارچوب توسعه ای که تیم مهندسی شما دنبال می کند، اولویت بندی خود را داشته باشد. به عنوان مثال، بیشتر تیم های چابک از الزامات مربوط به داستان های کاربرهای سطح بالا جلوگیری می کنند. اگر محصول شما بسیار پیچیده است یا صنعت شما به شدت در ارتباط با کالاهای تنظیم شده است، ممکن است لازم باشد به جزئیات نیازها را لیست کنید تا مطمئن شوید دقیقاً آنچه را که لازم بوده به دست آورده اید. در هر صورت نیازهای مشتری را در اولویت تعریف ویژگی قرار دهید.

نحوه اولویت بندی ویژگی ها

شما احتمالاً ایده ها و درخواست های زیادی برای بررسی دارید، بنابراین در کنار موارد پیشرفته ی مورد نیاز، توجه به فرآیند اولویت بندی در تعیین آنچه بعداً ایجاد خواهید کرد، ضروری است. ضمن آن که وظیفه تعریف روشنی از ویژگی ها نیز باید به همین منوال مورد توجه قرار داده شود. این امر زمانی ممکن است که بتوانید پروسه ای برای ارسال اطلاعات صحیح برای تیم مهندسی خود در زمان مناسب، از آنچه یک ویژگی به دنبال دارد، در نظر بگیرید.

برای ارائه حداکثر ارزش ، ویژگی های محصول باید به طور موثر اولویت بندی شوند. ویژگی ها باید براساس روش های کمی قابل ارزیابی باشند که برای کاربران نهایی محصول ارزش افزوده دارند. ویژگی های محصول نیز باید بر اساس میزان دستیابی آنها به اهداف تجاری اولویت بندی شود.

با توجه به گستردگی دامنه  ذینفعان درگیر در یک محصول، دانستن اینکه از کجا باید شروع کنید چالش برانگیز است. مدیریت کارآد ویژگی حتی در شرکتهای تک محصولی یا بازارهای تک هدف نیاز به مهارتهای لازم دارد. که در سازمانهای پیچیده تر، نیاز به تخصص واقعی است.

با اهداف شروع کنید

به عنوان یک مدیر عالیه محصول، شما باید رویکرد “هدف در راس” را برای محصول خود تعیین کنید. تیم محصول ابتدا در مورد ابتکارات استراتژیک توافق می کنند، سپس نقشه راه و الزامات را با آن تراز می کنند. جهت گیری محصولات خود را برای همه ذینفعانی که با محصول شما درگیر هستند توضیح دهید. یک رویکرد هدف در راس همه را در یک سطح نگه می دارد.

رتبه بندی براساس ارزش تجاری

ویژگی ها را بر اساس معیارهایی که برای کسب و کار شما اهمیت دارند، امتیازبندی کنید. سپس ، این ویژگی ها را بر اساس آن امتیازها رتبه بندی کنید. برای رتبه بندی این ویژگی ها بر اساس حداکثر بازده پیش بینی شده از مقیاس ساده “تلاش” استفاده کنید. انجام این کار به شما کمک می کند هزینه هر ویژگی از نظر منابع را تأیید کنید. این برآورد تلاش رسمی نیست ، اما به شما درک می کند که در مورد برنامه ریزی نقشه راه خود در نظر بگیرید.

نحوه تعریف ویژگی ها

مصلحت رقابتی ممکن است بحث در مورد ویژگی هایی که باید به یک محصول اضافه شود را ایجاب کند. و حتی در تیم های بزرگی که اجماع و اعتماد آسانتر است، هنگامی که دلایل واقعی و قابل اتکایی برای اختلاف نظر وجود دارد، کسی باید تصمیم نهایی را اتخاذ کند.

مدیران محصولات باید تصمیمات سخت را بگیرند و با اعتقاد راسخ پیش قدم شوند. آنها باید بدانند که اگر برای حل اختلافات اقدامی نکنند، بلاتکلیفی در فرآیند مهندسی محصولات رسوخ می کند. در چنین شرایطی مدیران یا شروع به ساختن آنچه که فکر می کنند درست است می کنند یا دچار تردید می شوند و به سادگی از بین می روند.

برای شروع فرآیند تعریف ویژگی، با تصویربرداری از کاربر نهایی محصول شروع کنید. چه مشکلاتی آنها را شبها خواب را از چشمان آنها درو میکند؟ چه چیز جلوی مسیر موفقیت آنها ایستاده است؟ و چگونه محصول شما به آنها کمک می کند تا در انجام کار خود سرآمد باشند و از انجام آن خوشحال شوند؟

پاسخ به این سوالات ، به ایجاد پرسونای خریدار کمک می کند. گراف کردن پرسوناها به ویژگی هایی که میخواهید اضافه کنید  باعث می شود اطمینان حاصل کنید که در بازار هدف شما همه این ویژگی ها، ارزشمند هستند.

 برای بررسی عملکردی پاسخ به سوالات زیر را مد نظر قرار دهید:

کدام گروه مشتریان توسط این ویژگی هدفگذاری شده اند؟

هدف از این ویژگی چیست؟

این ویژگی چه کمکی به مشتری می کند؟

این ویژگی چه چالش خاصی را حل می کند؟

تجربه کاربری مورد نظر برای این ویژگی چقدر است؟

این ویژگی چگونه  سایر ویژگی ها را افزایش می دهد یا با آنها ارتباط برقرار می کند؟

گراف داستان کاربر روش دیگری برای تعریف چگونگی پاسخگویی به ویژگی های نیازهای مشتری است. گرافهای داستان کاربر نمایشی بصری از سیاحت مشتری است. شما می توانید از منظر هر تعاملی که یک کاربر با محصول شما دارد ، ویژگی ها را به سرعت سازماندهی و تعریف کنید.

اکنون که ارزش تجاری یک ویژگی را ارزیابی کرده و به سوالات مهمی در مورد مشتریان خود پاسخ داده اید، آماده هستید تا جزئیات بیشتری از ویژگی خود تعریف کنید.

در محصولات دیجیتالی شما میتوانید یک wireframe ایجاد کنید تا سریعتر طرحی از تجربه کاربری مورد نظر را برای یک ویژگی مشخص به شما ارائه دهد. و سپس، با تیم UX همکاری کنید تا یک مدل ساختاری یا بصری از ویژگی های ظاهری بدست آید. تمام این کارها برای روشن شدن تیم مهندسی در مورد مسائل مربوط به محصول لازم است. تا آنها بتوانند راه حل درخشانی را پیاده سازی کنند.

ویژگی هایی را تعریف و اولویت بندی کنید که بیشترین لذت را برای مشتریان شما و بیشترین ارزش را برای کسب و کارتان داشته باشند. می توانید مهندسی کنید و ویژگی هایی که دارای اولویت بالایی هستند در فاز توسعه به نسخه های بعدی منتقل کنید.

سعید فرزامی